الگوهای موفق جهانی برای افزایش مشارکت زنان در پستهای مدیریتی و اهمیت آن برای سیاستگذاری در ایران - دانشکده علوم خانواده ffs.ut.ac.ir
الگوهای موفق جهانی برای افزایش مشارکت زنان در پستهای مدیریتی و اهمیت آن برای سیاستگذاری در ایران
07 08 2024 08:55
کد خبر : 9397600
تعداد بازدید : 1113
در دنیای معاصر، ارتقاء مشارکت زنان در پستهای مدیریتی به یکی از محورهای کلیدی در سیاستگذاریهای جهانی تبدیل شده است.
دکتر حنان زارع، پژوهشگر:
در دنیای معاصر، ارتقاء مشارکت زنان در پستهای مدیریتی به یکی از محورهای کلیدی در سیاستگذاریهای جهانی تبدیل شده است. بررسی تجارب موفق کشورهایی که در این زمینه پیشرفتهای چشمگیری داشتهاند، میتواند در پیریزی سیاستهای مؤثر و تحولآفرین در این حوزه کمک شایانی نماید. کشورهای نروژ، سوئد و آلمان به عنوان پیشروان در ارتقاء نقش زنان در مدیریت و رهبری، تجارب ارزشمندی را ارائه دادهاند. نروژ با اجرای قانون سهمیهبندی جنسیتی در هیأت مدیرههای شرکتها، موفق شده است به درصد بالایی از مشارکت زنان دست یابد. بر اساس این قانون، شرکتهای عمومی موظف به داشتن حداقل 40 درصد از اعضای زن در هیأت مدیره خود هستند. این اقدام نروژ نه تنها به افزایش تنوع و نمایندگی زنان در سطوح عالی مدیریتی کمک کرده، بلکه به بهبود عملکرد اقتصادی و تقویت اعتماد عمومی نیز منجر شده است. تجارب نروژ نشان میدهد که سیاستهای اجباری میتوانند به سرعت تغییرات فرهنگی و ساختاری را به وجود آورند و الگوی مناسبی برای کشورهای دیگر باشند. در سوئد، سیاستهای حمایتی برای زنان شامل مرخصی زایمان و تسهیلات کاری مناسب به افزایش نرخ مشارکت زنان در بازار کار و سطوح مدیریتی کمک کرده است. سوئد با ارائه حمایتهای مالی و خدماتی به والدین، به ویژه زنان، به توازن جنسیتی در عرصه کار و خانواده دست یافته است. این سیاستها، ضمن کاهش موانع پیش روی زنان، به ارتقاء سطح مهارتها و تجارب آنها نیز کمک کرده است. تجربه سوئد به وضوح نشان میدهد که ارائه تسهیلات خانوادگی و اجتماعی میتواند به مشارکت بیشتر زنان در محیطهای مدیریتی منجر شود و بهبود کیفیت زندگی و کار را فراهم آورد. آلمان نیز با ایجاد سیاستهای حمایتی و مشوقهای اقتصادی برای زنان در پستهای مدیریتی، پیشرفتهای قابل توجهی داشته است. این کشور با معرفی برنامههای آموزشی و شبکههای حرفهای ویژه زنان، به توسعه مهارتهای مدیریتی و افزایش تعداد زنان در سطوح عالی مدیریتی پرداخته است. آلمان به خوبی نشان داده است که ترکیب سیاستهای حمایتی و ایجاد زیرساختهای مناسب میتواند به تحقق توازن جنسیتی در محیطهای کار و مدیریتی منجر شود. علاوه بر این کشورها، تجربیات موفق دیگر کشورها نیز میتواند آموزنده باشد. به عنوان مثال، کانادا با تدوین سیاستهای جامع برای ارتقاء زنان در محیطهای کاری و مدیریتی، از جمله مشوقهای مالی و برنامههای توسعه مهارت، به موفقیتهای قابل توجهی دست یافته است. همچنین، فرانسه با اجرای قوانین سهمیهبندی جنسیتی در هیأتهای مدیره و نهادهای دولتی، به طور مؤثری تعداد زنان در پستهای مدیریتی را افزایش داده است. بهرهبرداری از این تجارب موفق بینالمللی میتواند به معنای ایجاد تحولاتی مثبت در عرصه مدیریت و سیاستگذاری در ایران باشد. با توجه به شرایط خاص ایران، لازم است که سیاستهای مشابه با توجه به فرهنگ و نیازهای بومی طراحی و اجرا شوند. این شامل تدوین قوانین و مقررات حمایتی، ارائه تسهیلات شغلی و خانوادگی، و ایجاد برنامههای آموزشی و مشاورهای برای زنان در پستهای مدیریتی است. پیادهسازی چنین سیاستهایی میتواند به توازن جنسیتی در محیطهای کاری، افزایش کارایی و بهرهوری اقتصادی، و همچنین تحقق اهداف توسعه پایدار کمک کند. به طور کلی، تجارب موفق کشورها در این زمینه به وضوح نشان میدهد که افزایش مشارکت زنان در سطوح مدیریتی میتواند به بهبود تصمیمگیریها، ارتقاء کیفیت کار منجر شود. استفاده از این تجارب و تطبیق آنها با شرایط بومی، میتواند به عنوان یک استراتژی مؤثر در راستای بهبود وضعیت مدیریتی در ایران محسوب شود.
منابع:
- Terjesen, S., Sealy, R., & Singh, V. (2009). Women directors on corporate boards: A review and research agenda. Corporate Governance: An International Review, 17(3), 320-337.
- Wirth, L. (2001). Breaking through the glass ceiling: Women in management. International Labour Organization.
- Catalyst (2020). Women in Leadership at S&P 500 Companies. Catalyst.org.
- European Commission (2021). Women in Leadership: Breaking the Glass Ceiling. European Commission Report.