انتخاب اثر عضو هيئت علمی دانشكده علوم خانواده در ششمين جشنواره ملی خانواده پژوهی سال ۱۴۰۴

14 05 2025 09:38

کد خبر : 84316751

تعداد بازدید : 4247

طرح پژوهشی «ترجيحات، رفتارها و چالشهای فرزندآوری زنان شاغل» با مديريت دكتر حجيه بی بی رازقی نصرآباد، عضو هيئت علمی دانشكده علوم خانواده دانشگاه تهران، در ششمين جشنواره ملی خانواده پژوهی با كسب رتبه دوم بعنوان اثر برتر و شايسته تقدير انتخاب شد.

​​​​​

 

طرح پژوهشی «ترجيحات، رفتارها و چالش‌های فرزندآوری زنان شاغل» با مديريت دكتر حجيه بی بی رازقی نصرآباد، عضو هيئت علمی دانشكده علوم خانواده دانشگاه تهران، در ششمين جشنواره ملی خانواده‌پژوهی با كسب رتبه دوم به عنوان اثر برتر و شايسته تقدير انتخاب شد.

​​​​​طرح پژوهشي «ترجيحات، رفتارها و چالش‌هاي فرزندآوري زنان شاغل» با مديريت دكتر حجيه بي بي رازقي نصرآباد، عضو هيئت علمي دانشكده علوم خانواده دانشگاه تهران، در ششمين جشنواره ملي خانواده‌پژوهي با كسب رتبه دوم به عنوان اثر برتر و شايسته تقدير انتخاب شد. به گزارش روابط عمومي دانشكده علوم خانواده دانشگاه تهران، روز سه‌شنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۴ ششمين جشنواره ملي خانواده‌پژوهشي در دانشگاه شهيد بهشتي برگزار گرديد. پژوهش كاربردي «ترجيحات، رفتارها و چالش‌هاي فرزندآوري زنان شاغل» در دانشگاه تهران و با حمايت مالي مؤسسه عالي پژوهش تأمين اجتماعي توسط خانم دكتر رازقي نصرآباد انجام شده است.

در ادامه خلاصه‌ای از مهمترین یافته‌های این پژوهش ارائه می‌شود:

نزدیک به دو دهه است که میزان باروری کل در ایران در سطح جانشینی و پایین‌تر از آن قرار گرفته است و طبق آخرین برآوردها این میزان در سال 1403 برابر با 44/1 فرزند است. طی این دوره میانگین تعداد فرزندان مطلوب زوجین حدود 5/2 فرزند بوده و شواهدی از شکاف بین شمار مطلوب و واقعی فرزند وجود دارد. بنابراین، دستِ‌کم بخشی از تمایلات فرزندآوری زوجین فعلیت پیدا نمی‌کند. مادران شاغل یکی از زیرگروه‌های خاص و مهم جمعیتی هستند که به‌واسطه تعارضات شغلی و خانوادگی، انتظار می‌رود تحقق ایده‌آل‌های‌ فرزندآوری آنان با موانع و چالش‌های جدی‌تری در مقایسه با زنان غیرشاغل مواجه باشد. همچنین با توجه به تأثیری که این گروه از زنان بر سایر گروه‌های اجتماعی دارند، می‌توانند تصمیمات و رفتارهای مرتبط با باروری پایین خود را به سایر اقشار اجتماعی تسرّی بخشند. بنابراین، شناخت چالش‌ها و مسائل مرتبط با فرزندآوری در زنان شاغل اهمیت می‌یابد. درک تجربۀ زیستۀ زنان شاغل از چالش‌ها و مسائل مرتبط با فرزندآوری در طراحی سیاست‌های مؤثرتر برای افزایش سطح باروری مفید خواهد بود. در همین راستا هدف اصلی این پژوهش بررسی ترجیحات و رفتارهای باروری و چالش‌های فرزندآوری زنان شاغل است. تمرکز این پژوهش بر زنان شاغل در سازمان تأمین اجتماعی  است که به دلایل چندوجهی حائز اهمیت است. این سازمان به‌عنوان بزرگترین نهاد بیمه‌گر کشور، هم به‌طور مستقیم بر زندگی بیمه‌شدگان (از جمله مادران) تأثیر می‌گذارد و هم به‌عنوان یک سازمان کارفرمای پیشرو، الگویی برای سیاست‌های منابع انسانی در سایر نهادها محسوب می‌شود. سؤالات اصلی پژوهش این است که ترجیحات و رفتارهای باروری زنان شاغل در سازمان تامین اجتماعی چگونه است؟ مهم‌ترین چالش‌هایی که زنان شاغل در سازمان تأمین اجتماعی و یا درون خانواده در رابطه با مقوله فرزندآوری دارند چیست؟ مهم‌ترین عوامل زمینه‌ساز چالش‌های فرزندآوری زنان شاغل در سازمان تأمین اجتماعی چیست؟ زنان شاغل در مواجهه با چالش‌های فرزندآوری از چه راهبردهایی استفاده می‌کنند؟ نگرش زنان شاغل در سازمان تامین اجتماعی به سیاست‌های جمعیتی چگونه است؟ از نظر زنان شاغل در سازمان تأمین اجتماعی، سیاست‌های حمایتی در سطح جامعه و در سطح سازمان تأمین اجتماعی چگونه می‌تواند در رفع این چالش‌ها موثر باشند و به بانوان شاغل در سازمان تأمین اجتماعی کمک کند؟

روش تحقیق این مطالعه «روش ترکیبی» ‌است که در دو فاز کیفی و کمی طراحی شد. افراد مورد مطالعه در بخش کیفی مطالعه شامل 22 زن ازدواج‌کرده شاغل در شهر تهران بودند که از طریق نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفتند. گردآوری داده‌‌هابا ابزار مصاحبه عمیق و تحلیل داده‌ها با تکنیک تحلیل مضمون انجام شد.  همچنین در بخش کمی، پرسشنامه‌ای به‌منظور شناخت ترجیحات، رفتارها و چالش‌های باروری طراحی و به شیوه برخط اجرا گردید. جمع‌آوری اطلاعات پیمایشی تحقیق،  در بین کلیه زنان دارای همسر و در سن باروری شاغل در بخش بیمه‌ای و ستاد مرکزی سازمان تامین اجتماعی در سطح کشور صورت گرفت. نمونه تحقیق در این بخش شامل 400 نفر از زنان همسردار 15-49 سال بودند.

تحلیل مصاحبه‌های کیفی نشان داد از جمله دلایلی که پاسخگویان را برای فرزندآوری ترغیب می‌کند، شکوفایی و توسعه نقش والدینی، انگیزه‌های منعطف به فرزند، اجتناب از محدودیت‌های بیولوژیکی، نقش عوامل نهادی و برخورداری از زمینه‌های پشتیبان فرزندآوری است. براساس یافته‌ها، سه الگو از تصمیمات باروری زنان شاغل قابل احصا است. الگوی چشم‌پوشی از تمایلات باروری که شامل زنانی است که قصد فرزندآوری ندارند، اما تعداد فرزندان ایده‌آل‌شان بالاتر از تعداد فرزندانی است که درحال‌حاضر دارند. الگوی معقول‌پنداری پرهیز از فرزندآوری شامل افرادی است که قصد فرزندآوری ندارند و تصمیمات باروری خود را درست و عقلانی می‌دانند. الگوی سوم شامل افرادی است که درک متناقضی از تصمیمات باروری دارند، از یکسو قصد فرزندآوری دارند، بااین‌حال، دغدغه‌ها و نگرانی‌های متعددی در رابطه با محیط کار، محیط خانواده و فرزندان دارند. چالش‌هایی که زنان شاغل شرکت‌کننده در این مطالعه تجربه کرده بودند، نیز عبارت بود از: چالش‌های شغلی (محیط کار)، چالش‌های فرزندپروری، چالش اقتصادی و چالش آموزش فرزندان. داده‌های بخش کمی و پیمایشی مطالعه در چند حوزه جداگانه شامل ترجیحات، رفتارها و چالش‌های فرزندآوری زنان شاغل مورد تحلیل قرار گرفت. تحلیل رفتارهای باروری زنان شاغل نشان داد میانگین تعداد فرزند زنده بدنیا آمده 54/1 است. حدود 3/14 درصد از زنان بدون فرزند هستند، 3/28 درصد از افراد دارای یک فرزند، 7/47 درصد دارای دو فرزند و 8/9 درصد سه فرزند و بیشتر داشتند. میانه فاصله ازدواج تا تولد اول 48 ماه است و تنها 05/0 درصد از زنان پس از 120 ماه (10 سال) بدون فرزند باقی می‌مانند. علاوه بر آن میانگین فاصله تولد دوم 108 ماه و میانه 72 ماه است. در یک فاصله ده سال پس از تولد اول 77 درصد از زنان به تولد دوم می‌رسند اما 23 درصد تک‌فرزند باقی خواهند ماند. یافته‌ها همچنین نشان داد حدود یک سوم از زنان شاغل در این مطالعه تجربه سقط جنین داشتند. زنانی که به زبان گیلکی یا مازندرانی تکلم می‌کنند، زنان دارای دو فرزند و بالاتر و زنان در سن 40 سال و بالاتر بیش از سایر زنان تجربه سقط جنین داشته‌اند. بر پایه یافته‌ها، میانگین تعداد فرزندان ایده‌آل در نمونه مورد مطالعه 2.23 فرزند بود. درصد بسیار کمی از زنان (حدود 5 درصد) بی‌فرزندی را برای یک زوج مناسب می‌دانستند. همچنین، میانگین تعداد فرزندان دلخواه خودشان 37/2 بود. حدود 7 درصد از زنان بی‌فرزندی، 5/11 درصد تک‌فرزندی، 42 درصد دو فرزند، و 47 درصد سه فرزند و بالاتر را به‌عنوان بعد مطلوب فرزندآوری خود اعلام نمودند. میانگین تعداد فرزندان قصد شده در این مطالعه ۰۵/۲ فرزند بود و نشان داد تعداد فرزندانی که زنان قصد کرده‌اند، بالاتر از تعداد فرزندانی است که به دنیا آوردند. براساس یافته‌های مطالعه درصد کمی از زنان (حدود ۳.۳. درصد) قصد دارند بدون فرزند باشند، ۱۴ درصد از زنان قصد تک‌فرزندی، ۶۰ درصد از زنان قصد دو فرزندی و ۲۳ درصد قصد سه فرزند و بالاتر دارند. در بین افراد بدون فرزند، ۲۳ درصد قصد داشتند بدون فرزند باقی بمانند، و در بین افراد تک‌فرزند حدود 48 درصد قصد داشتند تک‌فرزند باقی مانند.

بخش دیگری از یافته‌ها به چالش‌های فرزندآوری زنان شاغل در سازمان تامین اجتماعی پرداخت. از جمله چالش‌های فرزندآوری که اکثریت زنان بیان کردند، عبارت بود از: مسئولیت سنگین پدر و مادر در برابر آینده فرزند، چالش نگهداری و مراقبت از فرزند، شرایط اقتصادی کشور، نابرابری درآمد و مزایای مادران شاغل در مقایسه با سایر افراد و عدم‌درک مسائل مادران توسط مدیران، عدم‌تطابق ساعات کار با ساعات مدارس و نداشتن زمان برای رسیدگی به کارهای خانه و فرزندان. همچنین هزینه‌های آموزشی و تعطیلی مدارس و مهد کودک‌ها در شرایط جوی مختلف از دیگر مواردی است که به‌عنوان چالش فرزندآوری مطرح است.

بر پایۀ یافته‌ها، زندگی زنان شاغل پرچالش است و به‌ویژه زمانی که فرزند وارد زندگی مشترک آنها می‌شود، ابعاد مختلف زندگی‌شان را به چالش می‌کشد. برخلاف تصوری که در جامعه از مادری می‌شود، آنها در مراحلی از زندگی با شرایط دشواری مواجه می‌شوند که مادری‌کردن و فرزندآوری را به‌مثابۀ مرحله‌ای سخت از زندگی آنها تبدیل می‌کند. ساختار اداری ضدمادری، تعارض کار با خانواده و سقف شیشه‌ای (تبعیض شغلی)، برخی از چالش‌هایی است که زنان در محیط کاری تجربه کرده‌اند. یافته‌های مطالعه نشان داد که ساختار اداری حاکم بر جامعه، تمایل دارد نقش مادری زنان شاغل را نادیده بگیرد، حتی با وجود برخی از آیین‌نامه‌ها که در جهت حمایت از خانواده وضع شدند، زنان برای استفاده از آنها با مشقت و سختی مواجه‌اند. زنان در این مطالعه از ساعت کار طولانی و دورانِ خدمتِ برابرِ زنان با مردان انتقاد داشتند. آ‌نها بر این باور بودند که قوانین و ساختار شغلی باید به‌نحوی باشد که از فعالیت اقتصادی زنان حمایت کند و شرایط کار پاره‌وقت، دورکاری‌ و ساعت کار کمتر و منعطف را به‌منظور سازگاری کار خانواده تسهیل کند. در ‌مجموع‌ چالش‌های شغلی، افراد را مجبور به انتخاب بین یک گزینه از چندین گزینۀ‌ در دسترس آنان، یعنی‌ اشتغال، فرزندآوری بیشتر و یا وظیفۀ مراقبت از والدین خود کرده است. از سوی دیگر انتظارات هنجاری، کلیشه‌های جنسیتی و بافت فرهنگی حاکم بر جامعه، مسئولیت اصلی حمایت و تأمین معاش خانواده را به مردان و کارهای درون خانه و مراقبت از فرزندان و دیگر اعضای خانواده را به زنان واگذار کرده است. مادران شرکت‌کننده در مطالعه بیان داشتند‌ که اگر همسرانشان در منزل حضور داشته باشند، در کارهای درون خانه و امور فرزندان مشارکت دارند، اما عمدتاً بسیاری از این امور را خودشان به‌تنهایی انجام می‌دهند. دلیل این امر نیز، ماندن همسرا‌نشان در محیط کار، به‌منظور اضافه‌کاری یا شغل دوم بوده است.

بخشی از نتایج و یافته‌های مطالعه به راهکارهای پیشنهادی برای رفع چالش‌های باروری و خانواده تمرکز داشت. راهکارهای ارائه شده در چند مقوله «تدابیر رفاهی سخاوتمندانه‌تر»، «راهکارهای سازگارانه»، «راهکارهای معطوف به اصلاح قانون»، «بازنگری سیاست‌های فرهنگی و آموزشی» قابل تفکیک است. راهکارهای رفاهی سخاوتمندانه سه دسته راهکار را در برمی‌گیرد که شامل برنامه‌ریزی دولتی برای ارتقا سلامتی فرزندان، ارتقا رفاه اقتصادی و رسیدگی به سلامت جسمی و روحی کارکنان و مادران است که همگی راهکاری اقتصادمحور هستند و مبنای اجرای آن‌ها اختصاص بودجه است. راهکارهای سازگارانه که به برخی پیشنهادات جهت تلفیق و سازگاری بین زندگی کار و زندگی خانوادگی (و به‌عبارتی ارتقا تعادل کار و خانواده) مربوط است. راهکارهای معطوف به اصلاح قانون شامل بازبینی در قانون حمایت از مادران شاغل و تضمین اجرای قوانین است و راهکار بازنگری در سیاست‌های فرهنگی و آموزشی به تغییر نظام آموزش و تکریم مادران شاغل اشاره دارد.

در مجموع ترکیب یافته‌های کمی و کیفی نشان می‌دهد زنان شاغل از ‌یک سو نقش همسری و مادری را به‌عنوان محور و رکن اصلی خانواده می‌دیدند و اهمیت زیادی به نقش خود در تربیت و پرورش نسل آینده و آرامش اعضای خانواده می‌دادند. اما در این مسیر با چالش‌ها و دشواری‌های زیادی مواجه هستند. مادران شاغل در این مطالعه میل به موفقیت، پیشرفت و تعالی را با فرزندآوری توامان می‌خواهند. آن‌ها چالش‌ها، تضادها و سختی‌های مادران شاغل را محصول سیاستگذاری‌های ناکارآمد می‌دانند و خواستار تغییر و باز طراحی قوانین هستند. در واقع زنان در این مطالعه عموماً خواستار پذیرش و نهادینه شدن الگویی از زن هستند که همچون مردان در عرصه‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی حضور داشته باشند. با توجه به نقش زنان در پیشرفت اجتماعی و توسعه اقتصادی به‌عنوان نیمی از جمعیت، در سطح کلان و همچنین با توجه به حضور گسترده زنان در سازمان تامین اجتماعی ضرورت دارد که ارائه تسهیلات لازم برای تعادل‌بخشی به هر دو حوزه کار و خانواده در  دستور کار سیاست‌ها و برنامه‌های حمایتی قرار گیرد. چنانچه سیاست‌های اقتصادی اجتماعی و فرهنگی مناسب و حمایت‌های لازم قانونی از این حضور مادرانه زنان در سازمان و در سطح کلی اجتماع اتخاذ شود، زنان می‌توانند ضمن رفع نیازهای خود و خانواده و همراهی با سیاست‌های جمعیتی نقش موثری در پیشرفت و توسعه کشور و ارتقا سازمان تامین اجتماعی بردارند.

براساس نتایج این مطالعه لازم است ضمن تامین شرایط اقتصادی و اجتماعی مناسب برای فرزندآوری در سطح جامعه، مجموعه‌ای از برنامه‌ها و سیاست‌های حمایتی به‌ویژه در جهت دسترسی گسترده به خدمات عمومی مراقبت از کودک و انعطاف‌پذیری بازار کار اتخاذ گردد. حمایت قانونی از زنان شاغل و فراهم نمودن شرایط فرزندآوری برای آنها در تمام محیط‌هایی که زنان در آنها شاغل هستند می‌تواند به فرزندآوری زنان شاغل کمک کند.

بر پایه یافته‌های مطالعه، برخی از اقدامات راهبردی به شرح زیر پیشنهاد می‌شود: ارائه امکانات سازمانی متناسب با دوران بارداری و شیردهی در محل کار، از جمله وجود مکان استراحت در زمان بارداری و شیردهی در محل کار، وجود مدرسه و مهد کودک در نزدیک محل کار، بالا بردن کیفیت مهد کودک، وجود سرویس ایاب و ذهاب در مدت بارداری و در طول دوران شیردهی در محل کار، دریافت طرح‌های تشویقی برای فرزندآوری در قالب مرخصی تشویقی، پایه تشویقی یا کارانه از طرف کارفرما، وجود محل شیردهی در محل کار، تطبیق و تنظیم ساعت کار مهدکودک و مدرسه با ساعت موظف کار، انعطاف ساعات کار و محیط کار، تسهیل و فراهم نمودن امکان دورکاری برای متقاضیان، ارج نهادن به اشتغال زنان برای کاهش حس تحقیر و قضاوت‌های منفی، آگاهی زنان از حقوق خود و سازمان‌های حمایت‌گر، اجرای مرخصی پدرانه به میزان مطلوب، امکان استفاده از مرخصی بدون حقوق و کار نیمه وقت، ارائه خدمات مشاوره‌ای و بهداشتی به مادران باردار و دارای فرزند خردسال، برای کاهش استرش و اضطراب ناشی از فشار نقش، ارائه آموزش‌های لازم به کلیه کارکنان به‌ویژه مادران به‌منظور آشنایی با نحوه مدیریت کارهای خانه و کارهای مرتبط با مسئولیت‌های شغلی. ​​​​​​​